امام مهدی(عج) در نگاه مذاهب اسلامی
روایات فراوانی درباره حضرت مهدی(ع) در مجامع حدیثی و روایی شیعه و اهلسنت وجود دارد که در آن علاوه بر نام و مشخصات آن، برخی از ویژگیهای ایشان نیز بیان شده است.
این روایات به شیعه یا مذهب خاصی از مسلمانان اختصاص ندارد و در زمره اخبار مشترک همه فرق اسلامی محسوب میشود. بیشک بسیاری از این اخبار در کمال صحت و اطمینان قرار دارند. در نوشتار حاضر درباره روایات مهدی و دیدگاه علمای مذاهب اسلامی در این خصوص بحث شده است.
***
راویان احادیث مهدی(ع) در میان اهلسنت
بسيارى از صحابه و تابعان، روايات مربوط به امام مهدی(ع) را روایت كردهاند. شيخ عبدالمحسن العباد از نويسندگان معاصر اهلسنت و استاد دانشگاه مدينه منوره، در ضمن مقالهاى مفصل با عنوان «عقيدة اهلالسنة و الاثر فى المهدى المنتظر» اسامى 26 نفر از صحابه روایتگر احاديث امام مهدى(ع) را جمعآورى كرده است: على بن ابى طالب، عثمان بن عفان، طلحه بن عبيدالله، عبدالرحمن بن عوف، حسن بن على، امسلمه، امحبيبه، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عمرو عاص، ابو سعيد الخدرى، جابر بن عبدالله و از تابعين نيز محمد بن حنفيّه، قتاده، مكحول، سعيد بن جبير و....(1)
یکی دیگر از محققان تعداد کسانی که از صحابه و تابعین احادیث مهدی را روایت کردهاند، 33 نفر ذكر كرده که علاوهبر افرادی که در بالا از آنها نام بردیم به نام کسانی مانند: طلحه بن عبدالله، عبدالله بن عباس، عماربن ياسر، ثوبان، قرة بن اياس مزني، عبدالله بن حارث، ابوهريره، حذيفه بن يمان، جابر بن عبد الله انصاري، ابو امامه، جابر بن ماجه، انس بن مالك، عمران بن حصين اشاره کرده است.(2)
مسئله مهدويت به طور عموم در ميان مسلمانان، مورد پذيرش قرار گرفته است. علاوهبر كتابها و منابع شيعه كه اين موضوع در آن به نحو تواتر مسلم، مورد قبول قرار گرفته، دانشمندان بزرگ اهلسنت نيز اخبار مهدويت را نقل کردهاند. عالمانی چون ابوداود، احمدبن حنبل، ترمذي، ابن ماجه، حاكم، نسائي، طبراني، روياني، ابونعيم اصفهاني، ديلمي، بيهقي، ثعلبي، حمويني، مناوي، ابن مغازلي، محمدالصبان، ماوردي، گنجي شافعي، سمعاني، خوارزمي، شعراني، دارقطني، ابن صباغ مالكي، شبلنجي، محب الدين طبري، ابن حجر هيتمي، شيخ منصور علي ناصف، محمد بن طلحه، جلالالدين سيوطي، شيخ سليمان حنفي، قرطبي، بغوي....(3)
پارهای از اين روايات درباره نَسَب امام مهدی، برخى در مورد شيوه حكومتدارى و عدالتگسترى او و برخى ديگر در مورد علائم و حوادث قبل از ظهور و غيراينها از مسائل مربوط به آن حضرت است. «این سخن گزافهای نیست که هیچ محدثی از محدثان مسلمان نیست مگر آنکه بعضی از احادیث نوید دهنده ظهور امام مهدی(ع) در آخرالزمان را روایت کرده است».(4)
العمیدی فهرست کاملی از علماء و محدثان اهل سنت ارائه کرده که احادیث و روایات امام مهدی(ع) را در کتابهای خود نقل کردهاند.(5)
تأیید روایات مهدی(ع) توسط بزرگان اهلسنت
نکته مهم این است که بنابر تحقیقات انجام شده صحت احادیث مهدی(ع) توسط بیشتر بزرگان اهلسنت مورد تأیید قرار گرفته و آنها به صحت این احادیث تصریح کردهاند. بنابر تحقیق مفصل آقای العمیدی تعداد عالمان اهلسنت که در این خصوص اظهارنظر کردهاند، بالغ بر 60 نفر است و ما تنها به ذکر نام برخی از آنها اکتفا میکنیم: امام ترمذی
(م 279 ق) که این روایات را حسن و صحیح دانسته، حافظ ابوجعفر عقیلی (م 322 ق)، حاکم نیشابوری
(م 405 ق)، امام بیهقی (م 458 ق)، امام بغوی
(م 510 ق)، قرطبی مالکی (م 671 ق)، ابن تیمیة (م 728 ق)، (وی میگوید: احادیثی که وی- یعنی علامه حلی (ره)- برای اثبات قیام مهدی به آنها استناد میکند، احادیث صحیحی هستند)، حافظ ذهبی
(م 748 ق)، حافظ ابنقیم (م 751 ق)، تفتازانی
(م 793 ق)، نورالدین هیثمی (م 807 ق)، سیوطی (م 911 ق) و شوکانی (م 1250 ق).(6)
جالبتر اینکه عالمان بزرگ و معاصر فعلی از اهلسنت مانند شيخ عبدالعزيز بن باز نیز روایات مهدی را پذیرفتهاند. آنچنان که استاد خسروشاهی نقل کرده این عالم وهابی در سخنرانی خود، درباره «مهدى» چنین میگوید: «من بر بسيارى از این احاديث آگاهى دارم و در ميان آنها همچنانکه الشوكانى و ابن القيم و ديگران گفتهاند، صحيح و حسن (نيكو) و ضعيف منجبر و اخبار جعلى يافتهام. اما از اين ميان آنچه سند آن محكم است، ما را بس!، حال چه خود «صحيح» باشد يا براى اسناد حديث ديگرى صحّت مىيابد و چه خود حسن باشد، يا براى اسناد حديث ديگرى حُسن مىيابد و به همين ترتيب احاديث ضعيف اگر منجبر گردد و يكديگر را استحكام بخشد، نزد اهل علم حجت است. بنابراين تواتر آن از جهت گوناگونى الفاظ، معانى، كثرت طرق و تعدد مخارج، مقبول مىگردد و اهل علم مورد اعتماد، بر ثبوت و تواتر آن نظر دادهاند. ما ديدهايم كه اهل علم، چيزهاى فراوانى را با كمتر از اين ثابت كردهاند و حق اين است كه جمهور اهل علم بر سر ثبوت مسئله مهدى اتفاق نظر دارند؛ اينكه او حق است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد. از اهل علم اگر كسى نظرى خلاف اين گفته باشد، سخن او مورد اعتنا نيست».(7)
شيخ عبدالمحسن العباد از عالمان معاصر سعودی که تحقیق مفصلی در زمینه مهدی(ع) انجام داده، در اینباره و انگیزه کار خود میگوید: «من براى نماياندن اوهام و اشتباهات وى (یکی از علمای قطر) در آن رساله، به نوشتن اين سطور مبادرت ورزيدهام، تا روشن شود كه احاديث صحيح بسيارى، بر ظهور مهدى در آخرالزمان دلالت دارد و علماى پيشين و معاصر اهلسنت در اين مورد اتفاق نظر دارند؛ مگر آنهايى كه از راه حق دور شده و به شذوذ پيوستهاند».(8)
از اینرو باید گفت در منابع مهم و كتابهاي معتبر اهلسنت روایات مربوط به مهدي (عج) فراوان آمده و البته صحت آنها نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
متواتر بودن احادیث مهدی(ع)
از منظر علمای اهلسنت
با مراجعه به کتابهای محدثان بزرگ اهلسنت میتوان دید که آنها در كتابهاى خود به طور فراوان روايات مربوط به حضرت مهدى(ع) را از پيامبر اكرم(ص) نقل كردهاند.(9) در حقیقت عالمان حديث اهلسنت، از ابتدا تاكنون، نسبت به احاديث مربوط به امام مهدی(ع) بسيار توجه نشان داده و آن را در ضمن ديگر احاديث يا جداگانه جمعآورى كردهاند. از جمله محدثان مشهور اهلسنت، كه نسبت به نقل احاديث مهدى(ع) كوشيدهاند، مىتوان از: ابو داود، ترمذى، ابن ماجه و نسايى در كتابهاى «سنن» خودشان، احمد بن حنبل در «مسند» و حاكم نيشابورى در كتاب «المستدرك على الصحيحين» نام برد که البته برخى ديگر از محدثان و عالمان اهلسنت از جمله سيوطى، ابن كثير، ابنحجر و صاحب كنزالعمال نيز آثار خاص و جداگانهاى درباره امام مهدی(ع) دارند.(10)
براساس يك بررسي اجمالي تعداد 17 نفر از دانشمندان بزرگ اهلسنت، به متواتر بودن احاديث مهدي در كتابهاي خود، تصريح كردهاند.(11) العمیدی مینویسد: «علمای علم درایه و عدهای از کسانی که در امر تدریس یا تحقیق علوم حدیث از تخصص برخوردارند، به متواتربودن احادیث واردشده درباره مهدی در کتب اهلسنت مانند صحاح و مسانید تصریح کردهاند».(12)سپس به صورت تفصیلی به ذکر نام و تصریحات آنها میپردازد که در میان آنها این اسامی دیده میشود: بر بهاری حنبلی (م329ق)، محمد بن حسین ابری شافعی (م363ق)، قرطبی مالکی (م761ق)، حافظ جمال الدین المزی (م742ق)، ابن قیم جوزی (م751ق)، شمس الدین سخاوی (م902ق)، سیوطی (م911ق)، ابن حجر هیثمی (م974ق)، و متقی هندی (م975ق) و....(13)
لازم به ذکر است حدیث متواتر به حدیثی گفته میشود که به خاطر کثرت راویان، به طور عادی علمآور باشد و تبانی بر کذب از نظر عقلی در آن محال باشد؛ در مقابل، خبر واحد است که بیش از ظنّ افاده نمیکند.(14)
به عنوان نمونه به چند مورد از سخنان علماء اهل سنت درباره متواتر بودن این احادیث اشاره میکنیم:
حافظ ابو عبدالله گنجي شافعي (متوفاي 658ق) در كتاب «البيان في اخبار صاحب الزمان» مينویسد: «احاديث پيامبر اكرم (ص) درباره مهدي، به دليل راويان بسياري كه دارد، به حد تواتر رسيده است».(15)
حافظ مشهور، ابن حجر عسقلاني شافعي (متوفاي 852 ق)، در كتاب فتح الباري كه در شرح صحيح بخاري نوشته است، ميگويد: «احاديث متواتري وجود دارد، حاكي از اينكه مهدي(ع) از اين امت است و عيسي(ع) از آسمان فرود آمده و پشت سر وي نماز خواهد گزارد».(16)
شيخ منصور علي ناصف از علماي بزرگ و معاصر الازهر و مؤلف كتاب «التاج الجامع للاصول» مينويسد: «در ميان دانشمندان گذشته و امروز مشهور است كه درآخر الزمان به حتم و يقين مردي از اهل بيت پيامبر كه نام او مهدي است، ظهور خواهد كرد. او بر همه كشورهاي اسلامي تسلط خواهد يافت. مسلمانان، همه پيرو او خواهند شد، او در ميان آنان به عدالت رفتار ميكند و دين را قوت ميبخشد. آنگاه دجّال پيدا ميشود و عيساي مسيح، از آسمان فرود ميآيد و دجال را ميكشد، يا با او (مهدي) دركشتن دجال همكاري ميكند. سخنان و احاديث پيامبر را درباره مهدي، جماعتي از نيكان اصحاب پيامبر روايت كردهاند. محدثان بزرگي مانند ابوداود، ترمذي،
ابن ماجه، طبراني، ابويعلي، بزاز، امام احمد بن حنبل و حاكم نيشابوري آن احاديث را در كتابهاي خود نقل كردهاند».(17)
با توجه به این موارد باید اذعان کرد که احاديث شيعه درباره حضرت مهدی(ع) از سوي علماي اهلسنت مورد پذیرش قرار گرفته و به جهت تواتر احاديث شيعي و موثق بودن راويان آنها و ساير قرائن صدق اين احاديث، جمع كثيري از علماي اهلسنت آنها را پذیرفته و در كتابهاي خود نقل كردهاند.
چند نمونه از روایات مهدی(ع) در منابع اهلسنت
در روایتی به نقل از ام سلمه آمده است: «از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: مهدي موعود از عترت من و اولاد فاطمه (س) است».(18)
از امام علي بن ابي طالب(ع) از پيامبر (ص) روايت كردهاند كه فرمود: «اگر از عالم جز روزي باقي نمانده باشد، خدا مردي از اهل بيت مرا بر خواهد انگيخت تا دنيا را پر از عدل و داد كند، چنانکه از ستم پر شده است».(19)
ابوسعيد خدری ميگويد: «پيامبر (ص) فرمود: مهدي ما بلندپيشاني و باريكبيني است؛ زمين را پر از عدل و داد ميكند، چنانکه از ظلم و ستم پر شده است. مدت هفت سال حكومت ميكند».(20)
علاوه بر این، تعدادي از علماي بزرگ اهل سنت احاديث اسماء دوازده امام را در كتابهاي خود نقل كردهاند كه ما در اينجا چند مورد از احاديث نقل شده در كتابهاي آنان را ذكر ميكنيم:
1. ابوالفتح محمد بن الفوارس در كتاب «اربعين» از پيامبر اكرم (ص) نقل كرده است: «وقتي كه خداي تعالي حضرت ابراهيم(ع) را آفريد پرده را از جلوي چشم او كنار زد. در اين هنگام او نگريست و نوري را ديد و از خداي تعالي پرسيد كه اين نور چيست؟ خداي تعالي فرمود: اين نور محمد(ص) برگزيدهام است. باز پرسيد در كنار آن،نور ديگري ميبينم؛ فرمود: اي ابراهيم! اين نور علي(ع) ياور دينم است. باز پرسيد: در کنار آن دو، نور ديگری ميبينم؛ فرمود: اين نور فاطمه (س) است كه بعد از پدر و شوهرش است؛ به سبب او دوستدارانش آزاد شدهاند. باز ابراهيم پرسيد: دو نور ديگر در كنار نورهاي سه گانه ميبينم؛ فرمود: اي ابراهيم! اين دو حسن و حسينند، كه بعد از نور پدر، مادر و جدشان قرار دارند. ابراهيم عرض كرد: بار خدايا نه نور ديگر ميبينم كه نورهاي پنجگانه را احاط كردهاند. فرمود: اي ابراهيم! اينان امامان از فرزندان آنها هستند. پرسيد چگونه شناخته ميشوند؟ فرمود: اي ابراهيم! اولشان علي بن الحسين، محمد بن علي، جعفر بن محمد، موسي بن جعفر، علي بن موسي،
محمد بن علي، علي بن محمد، حسن عسكري و مهدي محمد بن الحسن صاحب الزمان».(21)
2. ابن عباس از پيامبر اكرم (ص) نقل ميكند: «كه مردي يهودي كه به او نعثل ميگفتند، خدمت پيامبر رسيد و گفت مسائلي در سينهام خلجان ميكند كه ميخواهم بپرسم. در ضمن گفتوگو از پيامبر پرسيد وصي تو كيست؟ حضرت فرمود: وصي من علي بن ابي طالب است. بعد از او دو سبطم حسن و حسين(ع) هستند و بعد از آنها نُه امام از صلب حسين(ع). يهودي گفت: اي محمد! آنها را برايم نام ببر. حضرت فرمود: بعد از حسين پسرش علي، بعد از علي پسرش محمد، بعد از محمد پسرش جعفر، بعد از جعفر پسرش موسي، بعد از موسي پسرش علي، بعد از علي پسرش محمد، بعد از محمد پسرش علي، بعد از علي پسرش حسن، بعد از حسن پسرش، حجت محمد مهدي است. اينها دوازده نفرند».(22)
3. ابن عباس نقل کرده که پیامبر (ص) فرمود: «من، علی، حسن، حسین و نه تن از فرزندان حسین پاک و معصوم هستیم. عبايه بن ربعي به طور مرفوع از پيامبر نقل كرده كه پيامبر فرمود: من سيد پيامبران، علي سيد اوصيا است. اوصياي من بعد از من دوازده نفرند. اولشان علي و آخرشان قائم مهدي است».(23)
چنانکه ملاحظه شد روایات مربوط به مهدی(ع) اختصاص به مذهب خاصی ندارد و علاوهبر آنکه ایناندیشه مورد اتفاق همه مذاهب اسلامی است، روایات مربوط به آن حضرت در تمام منابع مذاهب اسلامی به وفور دیده میشود.
چکیده سخن
علیرغم ادعای برخی از وهابیان، وجود و صحت روایات مهدی(ع) از منظر اهل سنت امر قابل انکاری نیست؛ چرا که راویان احادیث مهدی(ع) از اهلسنت بسیارند و روایاتی که در آن به وجود حضرت مهدی(ع) تصریح شده است، توسط بزرگان اهلسنت مورد تأیید قرار گرفته و حتی علمای اهل سنت بر متواتر بودن آن اذعان کردهاند.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه
۱. علیرضا على نورى، شناخت حضرت مهدى(عج)، قم، زمزم هدايت، چ سوم، 1385ش، ص 28.
2. غلامحسن محرمی، نگرشی تاریخی به حیات امام زمان(عج)، قم، پرتو ولایت، چ دوم، 1392ش، ص42. 3. ر.ك: آيت الله صافي گلپايگاني، نويد امن و امان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، صص91-92. 4. سید ثامرهاشم العمیدی، در انتظار ققنوس، ترجمه مهدی علیزاده، قم، موسسه امام خمینی، چ اول، 1379ش، ص66. 5. ر.ک: العمیدی، صص66-68. 6. العمیدی، پیشین، صص72-76. 7. سيدهادى خسروشاهى، مصلح جهانى و مهدى موعود، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، 1374ش، ص 106. 8. همان، ص 113.
9. ر.ک: العمیدی، پیشین، ص 69. ۱۰. علی نوری، پیشین، ص28. 11. ر. ك: مهدی پيشوائي، سيره پيشوايان، قم، انتشارات موسسه امام صادق، چ هشتم، 1378ش، ص 698. 12. العمیدی، پیشین، ص76. 13. همان، صص 76-80. 14. شیخ عبدالله مامقانی، مقیاس الهدایه فی علم الدرایه، قم، موسسه آلبیت لاحیاء التراث، چ اول، 1411ق، ج1، ص 108-112. 15. البيان في اخبار صاحب الزمان، قم موسسه النشر الاسلامي التابعه لجماعه المدرسين، چ ششم، 1417ق، ص124. 16. فتح الباري بشرح صحيح البخاري، بيروت، دار المعرفه، ج6، صص493 -494. 17.التاج الجامع للاصول، قاهره، داراحياء الكتب العربيه، چ دوم، ج5، ص310. 18و19. ابی داود، سنن، تحقیق سعید محمد اللحام، دارالفکر، چ اول، 1410ق، ج2، ص 310.
20.. همان، ص208 21. ابوالفتح، محمد بن ابي الفوارس،
الاربعون، خطي، ص38؛ به نقل از محرمی، پیشین، ص94. 22. ابراهيم بن سعد الدين شافعی، فرائد السمطين، بیروت، مؤسسة المحمود، چ اول، 1400ق، ج2، ص 132؛ قندوزی، ینابیع الموده، قم، اسوه، چ دوم، 1422ق، ج3، ص281. 23. شافعی، پیشین، ج2، ص 133؛ قندوزی، پیشین، ح3، ص391.